به گزارش ورزش 11، وقتی تمام نوشته های کی جام جهانی را دزدید را می نوشتم، حسش را هم نمی کردم که روزی مجبور بشوم که بگویم سوئد جام جهانی را دزدید، خیلی برای من که از نگاه یک فوتبال دوست سخت است که جام جهانی را بی رقیب سنتی ببینم.

ولی زمانی که ونتورا و ایتالیای ناچار را دیدم فهمیدم که دوست داشتن ملاک انتخاب جام جهانی نیست. سکانس های حذف از سوئد آغاز نشده بود، سکانسها زمانی ضبط شده بود که تساوی ها با تیم دست سوم اروپا شگل گرفت و ایتالیای چند ستاره در مقابل لاروخا تیکه تیکه شد با هنرمندی ایسکو و با بی هنری ونتورا و وراتی که قرار بود ژاوی جدیدی باشد.

بازیکنان تیم ملی ایتالیا

سکانس ها از جایی شد که هافبک های اضافی و قدرت های تهاجمی بیرون بودند. تا کی چیرو ایموبیله تنها می توانست در جهنم ساکت سن سیرو فریاد اعتراض بکشد. گویی این فریادها برای ونتورا و فدراسیون فوتبالی بود که کاناوارو آن ها را مومیایی خطاب کرده بود. سکانس ها زمانی بود که اینسینیه محبوب قفل شده به نیمکت بود.


سن سیرو قرار بود کوره داغ سوئد باشد و قرار بود بقول کاپتان مالدینی همه آتزوری باشند د ر حالی که خود آتزوری هم آتزوری نبود و شبیه رویاهایی بودند که در دل دنیای بچه های ایتالیا گرفتار شده بود. ایتالیا می دانست که سوئد منحوس است و طعم نحسی او را هم در سال 1958 چشیده بود و هم در استکهلم در بازی رفت. روز بازی نشریات ایتالیایی داغ تر از همیشه بودند از گاتزتا دلو اسپورت که تیتر زده بود " همه یا هیچ" تا کرویره دلو اسپورت که خیلی خوش باورانه تیتر زد " ما صعود می کنیم". صعود کردن و یا نکردن مسئله این بود.

بازیکنان تیم ملی ایتالیا

سیستم، بازیکنان ، نمونه، فرمول از هرکس و ناکسی و از زمین و زمان به ونتورا می رسید ولی یک گوش در بود و یک گوش دروازه، گویی ونتورا خودش یک تنه می خواست قهرمان این بدشگومی باشد. سایت رسمی فیفا لیت چیدمان بازیکنان را نمایش داد و الشعراوی آماده که این روزها خوب آماده است و اینسینیه آماده تر روی نیمکت ، سوئد هم که هرچه داشته و نداشته را به میدان ریخته بود.

متیو لاهوز میتوانست انتخاب متوسطی برای این بازی باشد ولی انتخاب شده بود پس سوت بازی به صدا درآمد. دقیقه 8 فشار بر روی سوئد و سکوهای داغ سن سیرو و آتزوری که میل به پنالتی داشت و خبری از این کار نبود. خیلی زودتر می توانست سوئد کار ونتورا و تیم کسل کننده اش را تمام کند اگر متیو لاهوز خطای هند دارمیان و یا بار زاگلی را می گرفت ولی این کار را نکرد.

متیو لاهوز

چیرو اومبیله آماده می توانست ایتالیارا به تمام چیزی که در این بازی دوست دارد برساند ولی دقیقه 39 نه برای او بود و نه توپش میلی به قدرت او داشت و بهترین فرصت نیمه اول اتزوری هم از بین رفت. یک 45 دقیقه تا بر براد رفته، یک 45 دقیقه تا گمدشده، یک 45 دقیقه فقط با خدا حافظی با لعنتی های دوست داشتنی.

نیمه دوم شروع شده بود و چپ و راست توپ بود که به دروازه سوئد ریخته می شد و فلورنتزی می توانست روی یک ضربه والی دروازه حریف را فتح کند ولی باز خطای تیر پرتاب شده به سمت هدف. دقیقه ها پا را با قدرت به روی گاز گذاشته بودند. هر روز کابوس نرفتن به جام جهانی در قالب بازیکنان می نشت. جی جی بوفون دوست هم توان دویدن نداشت، الشعراوی هم هرچه میزد دروازه بان می گرفت و هرچه هم به دست می خورد لاهوزا پنالت تشخیص نمی داد.

بازیکنان تیم ملی ایتالیا

صدایی ازکسی شنیده نمی شد، گوییی ونتورا دارد مهم ترین پلان حذف را فیلم برداری می کرد. پلان آخر ، صدا ( رفت )، تصویر ( می چرخه ) ، حرکت، خسته نباشید. پلان تاثیر گذاری بود ولی کاش واقعی تر از مستند نباشدو اشک های کاپیتان محبوب واقعیت نداشته باشد. کاش اعتراض های ده روسی به ونتورا که جای من اینسینیه را بفرست واقهیت نداشت باشد کاش بلوتی اسب شاخ دار مقدس، الشعراوی مصری زودتر آمده باشند. ولی نه تمام تراژدی به دست گوته تاریک ایتالیایی رنگ شده بود. نیزها به زمین بود و جی جی محبود دست به صورت، تمام خستگیش به تنش ماند قرار بود روسیه آخرین قاب او در تصویر فیفا باشد ولی....

کنفرانس خبری و ونتورای که هنوز نمی خواست و یا نمی توانست برود. آشوب که نبود دعوا شده بود. سوئد خوشحال و نشریات ایتالییایی داغ، توتو اسپورت روز بازی تیتر زده بود " با سکوت به سمت مسکو" و امروز تیتر زد " همه در خانه می مانیم" این برای ایتالیا سنگین و غیر قابل هضم است و لی برای ونتورا که می خواد لحنش را با فدراسیون هماهنگ کند نه. هرچه بود گذشت برای ماهیت ساده از یک کلیات است و الان ایتا لیا هرچیزی نیست، جی جی، کیلینی، ده روسی رفتند، ونتورا که قصد ندارد برود، نسلی که شاید سوخته، غولی که درخواب است، و مسکویی که با حال هوای سوئد بیشتر می آید تا داغی گرمای تورین. نمی شد باور کرد ولی باید باور کرد و نوشت " سوئد جام جهانی ایتالیا را دزدید"